درباره‌ی ما

درباره‌ی

عطاریوم

یه قرارِ عاشقونه…
سَرِ کار…
تویِ مهمونی…
اصن تویِ مترو…
یهو یه نفر آروم درِ گوشت می‌گه:
«عطرت چیه؟ چه خوبه… چه خَطِّ بویی داره!»

کِیف می‌ده، نه؟

من اینجام که همین حِسِّ خوب رو بهت بدم.
پس حوصله کن و قِصّه‌ی منِ پیرمرد رو بِشنو…

سلام به مَشامِ نازنینِت، باباجان!
من بابا عطّارُم.
شُغلم چیه؟
عطّاریوم.
پونصد ساله که عطّاریوم!

قدیما… خیلی سال پیش از این… تو یادت نمیاد…
من بودم و کَفِ بازار و یه گاریِ چوبی و شیشه‌های کوچیکِ عطری که وقتی ازم می‌خریدن و می‌زدن، فوقِ‌فوقش یه وَجَب پَخش‌بو داشت، نیم ساعت موندگاری…
مَرغوبیت نداشت.
آخه می‌دونی باباجان، خُدایی مردم هم وُسعِشون نمی‌رسید عطرِ خوب بخرن.
اون زمونا اگه کسی بویِ خوشِ عَجیب‌غریبی می‌داد، می‌دونستی طرف پُولش از پارو بالا می‌ره…
غَنیه…
دَستِش به دَهنِش می‌رسه…
یا دَرباریه، یا از اَشراف.

تاجرا عطرای اَصل رو از بقیّه‌ی کشورا می‌آوردن اینجا، و گرون‌گرون می‌فروختن به پُولدارا.

کُلّاً بویِ خوشِ اَنبَرِ هِندی و مُشکِ قاهره و هزار هزار عطر و بویِ فَرَنگیِ دیگه، فقط مالِ از ما بهترون بود.

مردمِ عادیِ کَفِ بازار که زورشون به این حرفا نمی‌رسید…

موقعِ ناهار، که زیرِ سایه‌ی درخت، کنارِ دُکّونِ آمیرزا جوادِ پارچه‌فروش می‌نشستم و بَساطِ غذا رو پَهن می‌کردم، نِگاهم خیره می‌شد به اون شیشه‌عطرای داغونِ بساطم و غَصّه‌م می‌گرفت…
دلم می‌سوخت…
با خودم می‌گفتم: خیلی بی‌اِنصافیه…
بویِ خوش که قرار بود همه‌ی آدما رو عاشق کنه، حالا شده فقط مالِ مایه‌دارا؟
یه روز، دلمو زدم به دَریا…
بُقچه‌مو پیچیدم و سوارِ کشتی شدم و راه اُفتادم دورِ دنیا…
از این بِلاد به اون بِلاد…
از چین و ماچین و هند، تا رُوستاهای شیخ‌نشینِ خلیج فارس…
از مصر و قُسطَنْطَنیّه و روسیه، تا دلِ فَرَنگستون و سَرزمینای قومِ ژِرمن و اِنگلیس و فرانسه…
آی از فرانسه… آی از فرانسه…
عطر می‌ساختن، چه عطراااایی…
پولم که نمی‌رسید اصلِ اون عطرا رو بیارم.
اگه می‌آوردم هم، مثلِ بقیّه‌ی تاجرا باید گرون می‌فروختم به پُولدارا.
شروع کردم به شاگردی کردن پیشِ اوسّاهای عطرِ دنیا…
بهترین و ماهرترین عطرسازای عرب و هندی و اروپایی…
یادمه یه بار یه اوسّای انگلیسی به زبون خودش بهم گفت:
«ما به عطر میگیم پرفیوم»
بهش گفتم:
«اِتفّاقاً منم شُغلم همینه. عطّاریوم😁»

خلاصه که سَرَک کشیدن به علمِ عطّاری و کیمیاگری یادم داد چطوری رایحه‌های اَصلِ خارجی رو طوری درست کنم، که هم عینِ اَصلش باشه، هم قیمتش جوری باشه که چهارتا جوونِ عادی که چرخِ روزگار اونجوری که باید براشون نچرخیده و پُولِ زیادی ندارن، بتونن بخرن و کِیفشو ببرن.
بَرگشتم ایران…
تَهِ بازار، زیرِ هُجره‌ی حبیب‌خانِ فَرّاش‌باشی، یه زیرزمینِ کوچیک اجاره کردمو ابزار و آلاتِ عطر و کیمیا رو هم روبه‌راه کردم.
از اون روز به بعد، من بودم و دَستورِ ترکیبِ عطرای کشورای مختلفِ دنیا…
اگرم یه وقت قاصدی خبر می‌آورد که یه گوشه‌ی دنیا، یه اُستادی یه عطر و بویِ جدیدی ساخته، شال و کلاه می‌کردم و می‌زدم به دلِ دریا…
رَمز و رازِ ساختش رو یاد می‌گرفتم و برمی‌گشتم مملکتِ خودمون…
عطرا رو توی عطّارخونه‌ی خودم درست می‌کردم، توی شیشه‌های قشنگ می‌ریختم، تمیز و مرتّب توی گاریِ چوبی‌م می‌چیدم و راه می‌اُفتادم کَفِ بازار و داد می‌زدم:

عطّاریوووووووم عطّاریوووووووم!

دیگه مردمِ عادی هم می‌تونستن عطرِ مَرغوب بزنن…
روزِ مادر یا پدر، به هم عطرِ باکیفیت هدیه بدن…
دو تا جوونِ عاشق، با عطر و بویِ خوش، از هم دِلبَری کنن…

القصّه، رایحه‌ی خوش و باکیفیت دیگه مخصوصِ اَشراف و اَعیون نبود.
درِ گوشی بهت بگم، همون پولداراشم وقتی تعریفِ عطرای من به گوششون رسید، یواشکی یه سَری به بَساطم می‌زدن…

سَرتو درد نیارم باباجان…
عُمرمو صَرفِ سفر به دورِ دنیا کردم، تا واسه‌ی هم‌وطنام رایحه‌ی خوش سوغاتی بیارم…
سال‌های سال از اون دوران می‌گذره…
بازارا شدن پاساژ…
مِلت دیگه با کامپیوتر و اینترنت خرید می‌کنن…
همه چیز عوض شده
اما انگار رسمِ روزگار هنوز همونه که بود…
هنوزم، به قولِ امروزیا، عطرِ اُرجینال مالِ پُولداراست…
یه شیشه رایحه‌ی اَصلِ خارجی، میلیون میلیون پُولشه…
اِیراد نداره، روزگاره دیگه…
ولی منم هنوز هستم…
با همون رسم و مَرامِ قدیمِ خودم.
اگه بهت بگم عطرا‌م اُرجیناله و خودِ خودِ شرکت‌های خارجی ساختن، که دور از اِنصاف و صداقته.
همون قدیماشم عطرا‌م اَصل نبود…
اما باباجان، اینو بدون، این همه سال عطّاری و کیمیاگری و سفر به دورِ دنیا نکردم که حالا عطرِ بی‌کیفیت بدم دستِت.

قدیما، پدر و مادر و اَجدادت، فریادِ عطّاریوووم  گفتنِ من کَفِ بازار رو میشنیدن و میفهمیدن که قراره یه عطرِ مَرغوب اما با قیمتِ مناسب بخرن…

پس تو هم امروز، لابه‌لای سرچ زدنات واسه‌ی خریدِ عطر و ادکلنِ باکیفیت و قیمتِ مناسب، اونم میونِ این‌همه فروشگاهِ رنگارنگ، خوب گوشتو تیز کن…
تویِ گوگل، یه پیرمردی هنوزم داره داد می‌زنه:


عطّاریوووووووم عطّاریوووووووم!


دِل دِل نکن باباجان
بوی خوش قرار نیست فقط مال پولدارا باشه
یه سری به ویترینِ ما بزن
تو انتخاب کن
کیفیت و قیمتش با من

۷ روز

از خرید تا دریافت

95%

رضایت مشتری

۲۵۰+

محصولات متنوع

اهداف

عطاریوم

در “عطاریوم”، هدف ما اینه که با ارائه عطرهایی با کیفیت و مناسب‌ترین قیمت‌ها، به شما کمک کنیم تا بهترین انتخاب رو داشته باشید و از خریدتون بیشترین لذت رو ببرید. به همین دلیل ما:

حس خاص بودن:

 هر عطر با رایحه منحصر به فردش، می‌تونه شما رو از بقیه متمایز کنه و به شما احساس خاص بودن بده. ما عطرهایی رو انتخاب کردیم که شما رو با هر استفاده، در مرکز توجه قرار بدن.

ایجاد خاطره‌های ماندگار:

 عطرها به یادآوری لحظات خوب کمک می‌کنن. با انتخاب درست، شما می‌تونید لحظات خاص خودتون رو با رایحه‌ای ماندگار ثبت کنید.

اعتماد به نفس بیشتر:

یه عطر خوب می‌تونه به شما اعتماد به نفس بده و احساس راحتی کنید، به ویژه زمانی که از عطرهایی استفاده می‌کنید که متناسب با شخصیت شما باشه.

تجربه خرید راحت و سریع:

ما با فراهم کردن شرایط خرید آنلاین سریع و امن، این امکان رو به شما می‌دیم که به راحتی عطر مورد نظر رو پیدا کنید و بدون دغدغه، خریدتون رو انجام بدید.

در “لیلاک پرفیوم”، هدف ما اینه که خرید عطر برای شما نه تنها یه انتخاب ساده، بلکه یه تجربه لذت‌بخش و خاص باشه.

ارتباط با ما

همه روزه 9 الی 21 بجز روزهای تعطیل